کانال تلگرام احساس زخمی با موضوع دلنوشته ها و جملات عاشقانه
کانال تلگرام برق خنده با موضوع جوک و لطیفه های خنده دار
همـچـون ساعـت شنی شــده ام...!
کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد...!
و الـتـمـاس مـیـکــنــد،...
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد...!
مــن هــم،…
نه…!!!
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد !!!
بــگـذاریــد تــمام شــوم !!!
خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد...!
ارزوهـــــــایــــم دارند کم کم خاکستر میشوند...!
و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا...!!!
مترســــــــــــــــــک را اتــــــــش زدند...!
به جرم دوســـــــــــــــــتی با پـــــــــــرنده...!
که مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد...!
راست میگفتند که اینجا قحطی عاطفه هاست...!!!
منتظر قطارم...!
به استقبال امده ام...!
ولی این بار به استقبال مرگ...!!!
منتظر قطارم..!
قطاری که مسافرم دیگر در آن نیست...!!!
آری.....من در ایستگاه نیستم روی ریلم...!!!
گاهـــی احساس میڪنَمــ روی دَستـــــ خـدا مــانده اَمــ
خَســتہ اَش ڪَردمـــــ خــودَش هَــم نــمــیــدانـــــــد با مَن چــہ ڪــنَــد؟
صــداے تپـش هـاے قلبمــ رو میشنوم...!!!
ولـے......
هیچـ علاقه اے به زندگـے کردטּ توشـ نیستـــ....!
دیگر بهار هم سرحالم نمیکند...!
چیزی شبیه معجزه زلالم نمیکند...!
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار...؟!
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمیکند....
خالی تر از سکوتم…
انبـوهــی از ترانـه...
بــا یـاد صبـح روشـن اما…
امیـد باطل!!!
شب دائـمی ست انـگار…
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند!!!
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد!!!
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم....
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست...!
حرارت لازم نیست،....گاهی از سردی نگاهت هم میتوان آتش گرفت
هر جا که می بینم نوشته است:"خواستن توانستن است"
آتش می گیرم....!
یعنی او نخواست که نشد؟!