کانال تلگرام احساس زخمی با موضوع دلنوشته ها و جملات عاشقانه
کانال تلگرام برق خنده با موضوع جوک و لطیفه های خنده دار
احمقانه تر از
برگشتن "قاتل" به صحنه جرم،
برگشتن "عاشق" به جاهاییه که
توش کلی خاطره مشترک داره ...!
https://t.me/EhsaseZakhmi
عشق دوم بدبخت ترين موجود دنياست.
يني هر چقدر هم كه عاشقت باشد ،
باز دلت مثل گنجشك خيس ميلرزد كه نكند ...
كه نكند من برايش نقش فراموش كننده را داشته باشم ؟
نكند وقتي در اغوش من چشم هايش را ميبندد ،
بوي لعنتي او را با تمام وجود استشمام ميكند ؟
نكند تمام كارهايي كه با هم ميكنيم را روزي با او كرده ؟
نكند اين زنگ هاي سر صبح لعنتي را كه من هميشه خوابم به او هم ميزده؟
نكند عكس هاي دونفره يشان را هر شب با بغض نگاه ميكند؟
نكند اسم او را در اغوشم لو بدهد؟
اصلا همه ي اينها به كنار...
نكند برگردد؟
عشق دوم بدبخت ترين موجود دنياست...
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
ببخشيد، یک سكه دوزاری داريد؟
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم!
به آن روزهاي دور...
به دل های بزرگ،
به محل كار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه هاى كودكى،
به هم بازيهاى بچگى.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ هاى تفريح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخارى نفتى که همۀ ما را با عشق دور هم جمع میکرد،
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند...
می دانم ...
آري ميدانم كه تو هم ، دنبال سكه ميگردى !!
افسوس...هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی ،
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد...
حيف ...
صد افسوس که دوزاری مان بموقع نیفتاد !
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
چشمان قشنگ تو مجسّم شدنی نیست
آهنگ دلم بی تو منظّم شدنی نیست
قسمت نشد آخر که تو را سیر ببینم
حتّی شده در خواب، که آن هم شدنی نیست
در کار من افتاده هزاران گره ی کور
تنها گره عشق است که محکم شدنی نیست
تو ماه جهانی، من ِآواره زمینم
این فاصله بین من و تو کم شدنی نیست
کمتر گله کن از من و دیوانگی من
این عاشق دیوانه که آدم شدنی نیست
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
اگر در خیابان مردی را دیدید
که مدام به چهره ی زنها نگاه میکند
نگویید فلانی چشم چران است!
مردها دلتنگ که میشوند
میزنند به دل خیابان های شلوغ
خیابان هایی که بوی گمشده شان را میدهد
و با دلهره به دنبالش میگردنند!!
هی با خودشان حرف میزنند
که اگر ببینمش
این را میگویم و آن را میگویم!
اما کافیست یک نفر را ببینند
که چشمانش شبیه طرف باشد!!
لال میشوند
تپش قلب میگیرند
نفس هایشان به شماره می افتد
و راه خانه شان را گم میکنند!
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تـــــــــــــــــــو....
آهسته زیر لب بگویی
چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود...!
بچه که بودیم ؛
می دانستیم هر وقت گم شدیم ،
باید سر جایمان بمانیم تا پیدایمان کنند !
مدتهاست گم شده ام !
از جایم تکان نمیخورم...!
پس چرا کسی مراپیدا نمی کند ؟؟!
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم'' ،...
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" ،...
مقداری خرد پشت "چه میدونم" ،...
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" ...!!
یه شب خوب، تو آسمون،...
یه ستاره، چشمک زنون،...
خندید و گفت: کنارتم، تا آخرش، تا پای جون !
ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون !
ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون...!
اما زیاد طول نکشید، عشق من و ستاره جون !!!
ابری اومد ستاره رو دزدید و برد، نامهربون !
حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون....
دلم می خواد داد بزنم، این بود قول و قرارمون...؟؟؟
تو رفتی و از خودتم، نذاشتی حتی یه نشون !!!
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند
این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند
آن روزها مال باخته می شدی
و این روز ها دلباخته
اگـــر روزی دلـــت لبریز غــــم بـــود
گــذارت بــر مـــذار کـــهنه ام بـــود
بـــگو این بـــی نصیـب خفـته در خـــاک
یــه روزی عـــاشق و دیوانــه ام بـــود
یادته روز اول بهت گفتم می خوام با یه دروغ بزرگ حرفامو شروع کنم...؟!
تو اخم کردی
گفتم : دوستت ندارم
بعد هردو تامون زدیم زیر خنده
اما دیروز گفتی که می خوای با یه دروغ بزرگ خداحافظی کنی...!!
و بعد فریاد زدی: دوستت دارم
هر دومون بغض کردیم و تو رفتی برای همیشه
پرسیدند: توانستی فراموشش کنی ؟؟؟
پاسخ دادم: اری،...
در این یک سال و سه ماه و هشت روز و پنج ساعتی که رفته، حتی یک بار هم به او فکر نکرده ام !
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم
معنی غربت دل را به خدا میدانیم
گـــــر چــــــه دوریــــم ز هـــــــم،...
با هـــــمــــــه خـــــاطــــره هــا،...
به امید خبری تازه ز هم میمانیم
جا سیگاری ام را گم کردم !
تو ندیدی اش ؟؟؟
خودش مهم نیست،...
جوانی ام را در ان سوزانده ام !!!
می خواهم برگردم به روزهای کودکی...!!!
آن زمان ها که: پدر تنها قهرمان بود...!
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد...!
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود...!
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند...!
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند...!
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود...!
و معنای خداحافــــــــــظ، فقط تا فردا بود...!!!
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد،...
بـوی دلنشین خـاک بـلـنـد مـی شـود...!
پـس چـرا در شهر تنهایی ام، بـاران کـه مـی بـارد،...
عـطـر خـاطره هـای غم انگیز با تو بودن مـی پـیـچـد...؟؟؟
