کانال تلگرام احساس زخمی با موضوع دلنوشته ها و جملات عاشقانه
کانال تلگرام برق خنده با موضوع جوک و لطیفه های خنده دار
قولها.. "بی اعتبار"
حرفها.."ناخالص"
عشقها.."پوشالی"
محبتها.."قلابی"
خوبیها.."تظاهر"
دیدارها.."تفاخر"
صورتها.."پر رنگ"
سیرتها.." بی رنگ"
شعارها.."بدون عمل"
قضاوتها.."بدون عدل"
و. . . . .
در کدامین نقطه از انسانیت ایستاده ایم ؟؟؟
یادش بخیر ، روزی دروغگو دشمن
خدابود
https://t.me/EhsaseZakhmi
اونکه تو بش میگی قطره، واسه مورچه سیلابه..
از دید خودتون به مشکلات دیگران نگاه نکنید و بگید چیزی نیست..
ظرفیت آدما باهم خیلی فرق داره
https://t.me/EhsaseZakhmi
نمیدانم چه کسی
دست اتفاق های خوب
زندگی ام را گرفته است
که دیگر نمی افتند!
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
کاش یه مغازه بود
آدم میرفت میگفت
بے زحمت یه کم
خیال خوش میخوام
ببخشید این
خنده ها از ته دل چندن؟
از این روزاے بے بغض دارین؟
نه کاش یه جایے بود
میشد رفت وبگے آقا
زندگے میخوام بے زحمت
جنسش خوب باشه . . .
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
گفت خیلی میترسم...
گفتم چرا ؟
گفت چون از ته دل خوشحالم ...
این جور خوشحالی ترسناک است…
پرسیدم آخه چرا ؟
جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد
سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد.
https://telegram.me/EhsaseZakhmi
بچه که بودیم ؛
می دانستیم هر وقت گم شدیم ،
باید سر جایمان بمانیم تا پیدایمان کنند !
مدتهاست گم شده ام !
از جایم تکان نمیخورم...!
پس چرا کسی مراپیدا نمی کند ؟؟!
کاش کشتی نوح بیشتر جا داشت،...
تا تعداد بیشتری انسان را در خود جای میداد !
نسل انسان ها در حال انقراض است !!!
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم'' ،...
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" ،...
مقداری خرد پشت "چه میدونم" ،...
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" ...!!
پرسیدم خدا را که؛
چرا وقتی شادم همه با من می خندند،...
ولی وقتی غمگینم کسی با من نمیگرید ؟؟
خدا پاسخ داد:
شادی را برای جمع آوری دوست،...
و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم !!
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند
این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند
آن روزها مال باخته می شدی
و این روز ها دلباخته
اینجا زمین است
جایی که وقتی زانو هایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای،...
بجای همدردی، برایت پول خرد می اندازند !!
بـیـخودی پرســـــه زدیــــم ، صبحـمـــان شــب بشــود
بــیـخودی حـــــرص زدیـــم ، سهممـــــان کـــم نشــود
مــــا خــــــدا را بــا خـــــود ، ســــــر دعــــوا بردیـــــــم
و قـــــــــــــــســــــــــــم هــــــــــا خـــــــوردیـــــــــــــم
مـــــا بــــه هـــم بـد کردیم ، مــــا بـه هــم بد گــــفتیم
ما حــقـــیــقــتــــهــــــــا را ، زیــــــر پـا لــــه کــــردیـــم
و چــــــقـدر حـــظ بردیــــم ، کــــه زرنگـــــــی کردیــــم
روی هـــــــر حـــــادثـه ای ، حــــرفی از عشــق زدیــم
از شـــــما مــیـپـرســـــــم ، مــــا کـه را گـول زدیم ؟؟؟
در کودکی در کدام بازی راهت ندادند...؟!
که امروز اینقدر دیوانه وار،
تشنه ی "بازی کردن" با آدم هایی !!!